باب سوم: سبب هائی که تاخیر فصد را واجب می کند

باب سوم: سبب هائی که تاخیر فصد را واجب می کند

در بیماریهای یاد شده اگر خون زیاد باشد پیش از حرکت فصد روا است اما هنگامی که پس از حرکت خون در اوایل گرفته شود خلطهای بد و خام درون بدن را به حرکت و جوشش در می آورد و این خلطها با خون در رگ ها مانده و جاری می شود و مضرات آن فراوان است بعد از این مرحله اولیه که اثر پختگی ظاهر می شود نیاز به فصد می باشد.

در امتلاء با علامت خونی نباید در فصد شتاب کرد زیرا هر پری فصد را واجب نمی کند و چه بسا که امتلاء از خلط دیگر و هنوز خام است که در این صورت قوت را از بین می برد و بیماری طولانی و منجر به مرگ می شود در بیماریهای مزمن ابتدا اگر به شربت و تدبیر درمانی تسکین ممکن باشد باید اقدام کرد و اگر ممکن نبود باید فصد کرد ولی مقدار خونگیری باید کم باشد تاقوت ضعیف نشود.

همچنین اگر در زمستان نیاز به فصد گردد و تاخیر شود تکسری به وجود   می آید که باید فصد کرد ولی خون اندکی باید خارج کرد. حایض و آبستن را نباید فصد کرد مگر ضرورتی بزرگ باشد که فصد واجب می گردد (اکلامپسی).

اگر در بدن خلط صفراوی شدید باشد ابتدا با مسهل لطیف صفرا یا قی صفرا را کمتر باید کرد یا تسکین داد سپس فصد کرد و یا به تدبیرهای لطیف کننده در خلطهای غلیظ اقدام کرد، مانند گرمابه، ریاضت(روزه داری) و سکنجبین که با زوفا پخته شده باشد.