باب دوم: در فضیلت خون

باب دوم: در فضیلت خون

خون در بدن انسان شش فضیلت بزرگ دارد که هیچ خلطی دارای این منفعت نیست.

1- غذای راستین، خون است که مدد پرورش تن و بازسازی بدن است که در صورت تحلیل خون بوجود می آید.

2- بدن حرارت طبیعی خود را از خون می گیرد، این به جز حرارت غریزی است که از دل بر می آید.

3- اگرچه قوام دل و حرارت غریزی از خون نیست ولی ترکیب حرارت غریزی و قوت و نیروی حیوانی از خون است که هرگاه خون بیرون ریخته زیاد باشد نبض ضعیف می شود و سقوط نیرو باعث غش کردن می گردد.

4- دل معدن حرارت غریزی است و حرکت او پیوسته است و به سبب پیوستگی حرکت تحلیل وی زیاد است و به علت بسیاری تحلیل از سایر اندامها نیازمندتر است، به همین جهت رگی بزرگ از جگر (فوق کبدی) به آن پیوسته است و خون ترکیب نیروی حیوانی و دل، در شریانها  روان می گردد و قوت حیوانی در صورت صحت آن به همه تن می‌رسد و هرگاه خون از همه شریانها بیرون رود نیروی حیوانی تلف و حیوان هلاک می شود.

5- خون نیرو را به اندامها می رساند و گرما می دهد و آنها را تری و لطافت می بخشد تا همه حرکات به آسانی انجام شود.

6- خون، پوست مردم را رنگین و تازه و با رونق نگاه می دارد گاهی پیشینیان به همین دلیل خون گرفتن را به هیچ حال روا نمی داشتند که در این رای به خطا بودند.

منفعت خون به دو شرط است، اول آنکه مقدار آن کافی باشد و دوم کیفیت خون استکه از لحاظ غلظت و رقیق بودن است وباید متناسب بدن باشد در غیر این دو صورت سبب بیماری ها است. برخی گفته اند با کمتر شدن یا گرفتن غذا نیروی صرف شده برای تغذیه کم می گردد و خون به اعتدال می رسد ولی این تدبیر و اندیشه کافی نیست به خاطر اینکه مدت زیادی لازم است تا این تدبیر انجام گیرد: در حالی که خون از طرق دیگر مانند خون دماغ و حیض واجب است خارج گردد.

خون را به این معنی جهت  سه منظور می گیرند:

 اول آنکه خون بد کمتر شود.

دوم آنکه مقدار خون کم گردد.

سوم آنکه جهت خون به طرفی دیگر میل کند.

بیماریهائی چون عرق النسا (کمردرد یا سیاتالژی)، نقرس، درد مفاصل، سردرد، گلودرد خونی، درد چشم، التهاب احشاء، بواسیر و قطع زود هنگام قاعدگی را با زدن رگی که خون به آن میل کرده است می توان درمان کرد.